نماز، عامل بازداری از حرص و آز و کم طاقتی
چگونه نماز، عامل بازداری از حرص و آز و کم طاقتی می گردد؟ پاسخ را در آیات و روایات این مطلب راسخون جویا شوید.
مفقدمه:
انسان حریص و کم طاقت آفریده شده و هنگامی که بدی به او رسد بی تابی می کند و هنگامی که خوبی به او رسد مانع از دیگران می شود، مگر نماز گزاران، آنان که نمازها را پیوسته انجام میدهند.
انسان دارای غرائز منفی و مثبتی است که اگر غرائز منفی او بر اثر تعلیمات الهی کنترل نگردد، به گمراهی کشیده خواهد شد و یکی از آن غرائز منفی خصلت زشت حرص و آز و خصلت زشت بی تابی در برابر حوادث تلخ است.
بنابراین برای تعدیل این دو خصلت و جلوگیری از طغیان آن نیاز به تربیت الهی دارد و خداوند قادر و متعال ارتباط برقرار می کند، در پرتو این ارتباط، به وثوق و اطمینانی نسبت به آن یگانه بی همتا میرسد و نسبت به رزق فقط خدا را می بیند.
و مال و دارایی خود را از او میداند و با روحیه توکل و تسلیم، از آز و حرص دور می شود و در مقابل آن چه از خدا به او میرسد، خود را بنده خدا میداند و بی طاقتی نخواهد کرد.
انسان حریص و کم طاقت آفریده شده و هنگامی که بدی به او رسد بی تابی می کند و هنگامی که خوبی به او رسد مانع از دیگران می شود، مگر نماز گزاران، آنان که نمازها را پیوسته انجام میدهند.
انسان دارای غرائز منفی و مثبتی است که اگر غرائز منفی او بر اثر تعلیمات الهی کنترل نگردد، به گمراهی کشیده خواهد شد و یکی از آن غرائز منفی خصلت زشت حرص و آز و خصلت زشت بی تابی در برابر حوادث تلخ است.
بنابراین برای تعدیل این دو خصلت و جلوگیری از طغیان آن نیاز به تربیت الهی دارد و خداوند قادر و متعال ارتباط برقرار می کند، در پرتو این ارتباط، به وثوق و اطمینانی نسبت به آن یگانه بی همتا میرسد و نسبت به رزق فقط خدا را می بیند.
و مال و دارایی خود را از او میداند و با روحیه توکل و تسلیم، از آز و حرص دور می شود و در مقابل آن چه از خدا به او میرسد، خود را بنده خدا میداند و بی طاقتی نخواهد کرد.
نماز، عامل بازداری از حرص و آز و کم طاقتی
در آیه 19 تا 24 سوره ی معارج می خوانیم:ان الانسان خلق هلوعاً- اذا مسه الشر جزوعاً- و اذا مسه الخیر منوعاً- الا المصلین- الذین هم علی صلوتهم دائمون.
«همانا انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده- هنگامی که بدی به او رسد، بی تابی می کند- و هنگامی که خوبی به او رسد، مانع دیگران می شود، مگر نمازگزاران- آنان که نمازها را مرتباً انجام می دهند.»
انسان دارای غزائز منفی و مثبت آفریده شده است، که اگر غرائز منفی او بر اثر تعلیمات الهی کنترل نگردد، به گمراهی کشیده خواهد شد. و طبعاً انسان به انحراف از صراط مستقیم متمایل است،
یکی از غزائز منفی او این است که دارای خصلت زشت و حرص و آز، و خصلت زشت بی تابی در برابر حوادث تلخ است، بنابراین، برای تعدیل این دو خصلت، و جلوگیری از طغیان آن نیاز به تربیت الهی است.«1»
تفسیر سوره نور
هلوع: بسیار حریص بسیار جزع کننده. طبرسى فرماید: «الهلوع:الشدید الحرص الشدید الجزع» هلع: جزع و شدة الحرص.«2»«هلوع» به معناى انسان بىصبر و حریص است.«1»
سؤال: خداوند در برخى آیات، آفرینش انسان را بهترین: «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» «3» و خود را بهترین خالق برشمرده است: «أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» «4»* امّا در این آیات، تصریح شده که انسان، حریص و بخیل آفریده شده است. این دو چگونه با یکدیگر قابل جمع است؟
پاسخ: در آفرینش انسان، امور متضادّ قرار داده شده و این رمز تکامل است. نفس، انسان را به بدى سوق مىدهد: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» «5» ولى عقل، انسان را از آن باز مىدارد:
«نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى» «6» و رشد انسان در انتخاب میان این تقابلهاست که به تربیت و تزکیه انسان مىانجامد.
بر اساس روایات، بهترین عمل آن است که تداوم داشته باشد. «7» «الَّذِینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»
روایات حرص و طمع
روایات زیادى در مورد حرص وارد شده «8» که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
«الحرص لا یزید فى الرزق» حرص، رزق را زیاد نمىکند.
من کثر حرصه ... ذل قدرهکسى که حرصش بیشتر باشد، خوار و ذلیل مىشود.
«رب حریص قتله حرصه» چه بسا انسان حریص که حرصش او را بکشد.
«لیس لحریص غناء» حریص، هرگز بى نیاز نمىشود.
«الحرص یرزى بالمروة» حریص، مروّت و جوانمردى خود را از دست مىدهد.
«الحرص مطیة التعب» حرص، بستر رنجهاست.
«لا حیاء لحریص» حریص، به خاطر رسیدن به مال، عفّت و حیا را کنار بگذارد.
«الحریص الاسیر» حریص، اسیر است.
«الحرص علامة الفقر» حرص، نشانه فقر است.
«الحرص یفسد الایقان» حرص، یقین به مقدّرات الهى را فاسد مىکند.
«الحرص موقع فى کثیر العیوب» حرص، انسان را در عیوب بسیارى قرار مىدهد.
«لا یلقى الحریص مستریحا» انسان حریص، آسایش و راحتى ندارد.«9»
نماز عامل بازدارنده از طغیان حرص و آز
در آیه ی فوق و آیات بعد، به ذکر نه خصلت به عنوان عامل بازدارنده ی طغیان حرص و آز و بی تابی، می پردازد، جالب اینکه نماز را به عنوان نخستین و آخرین خصلت بازدارنده ذکر می کند.
در آیه 23 و24 می فرماید:
«مگر نمازگزاران، آنان که نمازها را به طور مستمر و مکرر انجام می دهند.»و در آیه ی دیگر می فرماید: والذین هم علی صلاتهم یحافظون. «و آنها که در نماز مواظبت دارند» (و مراقبند که نماز را با شرائطش انجام دهند.»
به این ترتیب می بینیم در این آیات، در آغاز و انجام، نماز به عنوان عامل بازدارنده از طغیان حرص و آز و بی طاغتی، ذکر شده، و به عنوان یکی از فلسفه ها و آثار نماز بیان گردیده است.
و با توجه به اینکه تباهی ها و گناهان بسیاری از ناحیه ی حرص و اراده ی رها شده دامنگیر بشر می شود.، و با توجه به نقش کنترل و بازداری نماز از طغیان حرص و ضعف اراده، نتیجه می گیریم که نماز عامل مهمی برای پاک سازی و به سازی خواهد بود.
البته در صورتی که مراقب انجام صحیح آن باشیم، و همواره به طور مستمر با نماز پیوند برقرار کنیم، و اصولاً نماز آنگاه اثر بخش است که تداوم داشته باشد.
چنانکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:ان احب الاعمال الی الله مادام، و ان قل.«همانا محبوب ترین اعمال در نزد خدا، چیزی است که مداومت داشته باشد،گرچه اندک باشد».«6»
حرص و طمع در بیان امیر المومنین علیه السلام.
از امیرالمومنین ع از پیامبر اکرم ص روایت شده است که فرمودند:ناله مریض ثبت میشود: اگر اهل صبر باشد، برایش حسنه ثبت میشود؛ و اگر جَزَع کند، به عنوان «هلوع» ثبت میشود که اجری ندارد.«10»
أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِیلَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ
یُکْتَبُ أَنِینُ الْمَرِیضِ فَإِنْ کَانَ صَابِراً کُتِبَ حَسَنَاتٍ وَ إِنْ کَانَ جَزِعاً کُتِبَ هَلُوعاً لَا أَجْرَ لَهُ. از امیرالمومنین (ع) از پیامبر اکرم ص روایت شده است که:دو تشنهاند که هرگز سیر نمیشوند: دنیاطلب و علمطلب؛
پس هرکه از دنیا به آنچه خدا برایش حلال کرده بسنده کند، سالم میماند؛ و کسی که آن را از غیر حلالش به دست آورد، هلاک میشود مگر اینکه توبه کند یا برگرداند؛و کسی که علم را از اهلش بگیرد و به علمش عمل کند نجات مییابد و کسی که با آن دنیا را بخواهد، همان [دنیا] بهره او خواهد بود.«11»
چرا خدا انسان را حریص آفریده؟
الف. انسان قرار است مسیر سعادت جاودان را بپیماید، پس خداوند در او حرص و ولع شدیدی به کمالاتی که انسان میتواند به دست آورد قرار داده، به نحوی که به هیچ حدی قانع نمیشود.
و از اینکه به کمال و خیری نرسد، ناراحت و بیتاب میگردد. پس، این لزوما یک بُعد نامطلوب در انسان نیست؛ تنها اگر در مسیر ناصواب قرار بگیرد، بُعد مذمومی خواهد شد«12».
درواقع، اگر چنین چیزی در انسان نباشد، محرکی برای پیمودن این راه دشوار و بینهایت در کار نخواهد بود.
ب. قبلا بیان شد که خدا انسان را از «گِل» آفرید و از روحی در او دمید که این روح او را از ملائکه برتر کرد.«13» درواقع، یک حقیقت عظیم ماورایی را با یک بدن مادی درآمیختهاند. طبیعی است که هلوع شود:
آن ظرفیت عظیم، دائما بی نهایت میخواهد و این بستر مادی، تحمل بینهایت را ندارد؛ پس هم حرص میزند و هم بیتاب میگردد. مهم این است که «هلوع» بودن را چگونه مدیریت کنیم، که موضوع آیات بعدی است.
نتیجه:
نکات این بحث را از تفسیر نور بیان می کنیم.
1- نشانه حریص بودن دو چیز است: جَزَع به هنگام سختى و بُخل به هنگام کامیابى.
2- ریشه بسیارى از ناهنجارىها، حرص و بخل است.
3- انسان بسیار کم ظرفیّت است، با تماس با سختى فریاد مىزند و بخل مىورزد.
4- راه نجات از اخلاق ناپسند، مداومت به نماز است.
5- طبع مادّى انسان به سوى حرص و بخل میل دارد و نماز و یاد خدا آن را مهار مىکند.
6- انسان بدون نماز مضطرب است.
7- آثار نماز در گرو مداومت بر آن است.
پی نوشت:
«1».معارج/ سوره۷۰، آیات۱۹-۲۴. )
«2».تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص339
«3». تین، 4.
«4». مؤمنون، 14.
«5». یوسف، 53.
«6». نازعات، 40.
«7». تفسیر نورالثقلین.
«8». غررالحکم.
«9»تفسیر نور جلد 10 - صفحه 217
«10».الجعفریات (الأشعثیات)، ص۲۱۱؛ دعائم الإسلام، ج۱، ص۲۱۷
«11».الکافی، ج۱، ص۴۶
«12».المیزان، ج۲۰، ص۱۴
«13».حجر/۲۸-۲۹
نویسنده:قسمتی از این مقاله توسط :محمد محمدی اشتهاردی«همانا انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده- هنگامی که بدی به او رسد، بی تابی می کند- و هنگامی که خوبی به او رسد، مانع دیگران می شود، مگر نمازگزاران- آنان که نمازها را مرتباً انجام می دهند.»
انسان دارای غزائز منفی و مثبت آفریده شده است، که اگر غرائز منفی او بر اثر تعلیمات الهی کنترل نگردد، به گمراهی کشیده خواهد شد. و طبعاً انسان به انحراف از صراط مستقیم متمایل است،
یکی از غزائز منفی او این است که دارای خصلت زشت و حرص و آز، و خصلت زشت بی تابی در برابر حوادث تلخ است، بنابراین، برای تعدیل این دو خصلت، و جلوگیری از طغیان آن نیاز به تربیت الهی است.«1»
تفسیر سوره نور
هلوع: بسیار حریص بسیار جزع کننده. طبرسى فرماید: «الهلوع:الشدید الحرص الشدید الجزع» هلع: جزع و شدة الحرص.«2»«هلوع» به معناى انسان بىصبر و حریص است.«1»
سؤال: خداوند در برخى آیات، آفرینش انسان را بهترین: «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» «3» و خود را بهترین خالق برشمرده است: «أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» «4»* امّا در این آیات، تصریح شده که انسان، حریص و بخیل آفریده شده است. این دو چگونه با یکدیگر قابل جمع است؟
پاسخ: در آفرینش انسان، امور متضادّ قرار داده شده و این رمز تکامل است. نفس، انسان را به بدى سوق مىدهد: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» «5» ولى عقل، انسان را از آن باز مىدارد:
«نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى» «6» و رشد انسان در انتخاب میان این تقابلهاست که به تربیت و تزکیه انسان مىانجامد.
بر اساس روایات، بهترین عمل آن است که تداوم داشته باشد. «7» «الَّذِینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»
روایات حرص و طمع
روایات زیادى در مورد حرص وارد شده «8» که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
«الحرص لا یزید فى الرزق» حرص، رزق را زیاد نمىکند.
من کثر حرصه ... ذل قدرهکسى که حرصش بیشتر باشد، خوار و ذلیل مىشود.
«رب حریص قتله حرصه» چه بسا انسان حریص که حرصش او را بکشد.
«لیس لحریص غناء» حریص، هرگز بى نیاز نمىشود.
«الحرص یرزى بالمروة» حریص، مروّت و جوانمردى خود را از دست مىدهد.
«الحرص مطیة التعب» حرص، بستر رنجهاست.
«لا حیاء لحریص» حریص، به خاطر رسیدن به مال، عفّت و حیا را کنار بگذارد.
«الحریص الاسیر» حریص، اسیر است.
«الحرص علامة الفقر» حرص، نشانه فقر است.
«الحرص یفسد الایقان» حرص، یقین به مقدّرات الهى را فاسد مىکند.
«الحرص موقع فى کثیر العیوب» حرص، انسان را در عیوب بسیارى قرار مىدهد.
«لا یلقى الحریص مستریحا» انسان حریص، آسایش و راحتى ندارد.«9»
نماز عامل بازدارنده از طغیان حرص و آز
در آیه ی فوق و آیات بعد، به ذکر نه خصلت به عنوان عامل بازدارنده ی طغیان حرص و آز و بی تابی، می پردازد، جالب اینکه نماز را به عنوان نخستین و آخرین خصلت بازدارنده ذکر می کند.
در آیه 23 و24 می فرماید:
«مگر نمازگزاران، آنان که نمازها را به طور مستمر و مکرر انجام می دهند.»و در آیه ی دیگر می فرماید: والذین هم علی صلاتهم یحافظون. «و آنها که در نماز مواظبت دارند» (و مراقبند که نماز را با شرائطش انجام دهند.»
به این ترتیب می بینیم در این آیات، در آغاز و انجام، نماز به عنوان عامل بازدارنده از طغیان حرص و آز و بی طاغتی، ذکر شده، و به عنوان یکی از فلسفه ها و آثار نماز بیان گردیده است.
و با توجه به اینکه تباهی ها و گناهان بسیاری از ناحیه ی حرص و اراده ی رها شده دامنگیر بشر می شود.، و با توجه به نقش کنترل و بازداری نماز از طغیان حرص و ضعف اراده، نتیجه می گیریم که نماز عامل مهمی برای پاک سازی و به سازی خواهد بود.
البته در صورتی که مراقب انجام صحیح آن باشیم، و همواره به طور مستمر با نماز پیوند برقرار کنیم، و اصولاً نماز آنگاه اثر بخش است که تداوم داشته باشد.
چنانکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:ان احب الاعمال الی الله مادام، و ان قل.«همانا محبوب ترین اعمال در نزد خدا، چیزی است که مداومت داشته باشد،گرچه اندک باشد».«6»
حرص و طمع در بیان امیر المومنین علیه السلام.
از امیرالمومنین ع از پیامبر اکرم ص روایت شده است که فرمودند:ناله مریض ثبت میشود: اگر اهل صبر باشد، برایش حسنه ثبت میشود؛ و اگر جَزَع کند، به عنوان «هلوع» ثبت میشود که اجری ندارد.«10»
أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِیلَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ
یُکْتَبُ أَنِینُ الْمَرِیضِ فَإِنْ کَانَ صَابِراً کُتِبَ حَسَنَاتٍ وَ إِنْ کَانَ جَزِعاً کُتِبَ هَلُوعاً لَا أَجْرَ لَهُ. از امیرالمومنین (ع) از پیامبر اکرم ص روایت شده است که:دو تشنهاند که هرگز سیر نمیشوند: دنیاطلب و علمطلب؛
پس هرکه از دنیا به آنچه خدا برایش حلال کرده بسنده کند، سالم میماند؛ و کسی که آن را از غیر حلالش به دست آورد، هلاک میشود مگر اینکه توبه کند یا برگرداند؛و کسی که علم را از اهلش بگیرد و به علمش عمل کند نجات مییابد و کسی که با آن دنیا را بخواهد، همان [دنیا] بهره او خواهد بود.«11»
چرا خدا انسان را حریص آفریده؟
الف. انسان قرار است مسیر سعادت جاودان را بپیماید، پس خداوند در او حرص و ولع شدیدی به کمالاتی که انسان میتواند به دست آورد قرار داده، به نحوی که به هیچ حدی قانع نمیشود.
و از اینکه به کمال و خیری نرسد، ناراحت و بیتاب میگردد. پس، این لزوما یک بُعد نامطلوب در انسان نیست؛ تنها اگر در مسیر ناصواب قرار بگیرد، بُعد مذمومی خواهد شد«12».
درواقع، اگر چنین چیزی در انسان نباشد، محرکی برای پیمودن این راه دشوار و بینهایت در کار نخواهد بود.
ب. قبلا بیان شد که خدا انسان را از «گِل» آفرید و از روحی در او دمید که این روح او را از ملائکه برتر کرد.«13» درواقع، یک حقیقت عظیم ماورایی را با یک بدن مادی درآمیختهاند. طبیعی است که هلوع شود:
آن ظرفیت عظیم، دائما بی نهایت میخواهد و این بستر مادی، تحمل بینهایت را ندارد؛ پس هم حرص میزند و هم بیتاب میگردد. مهم این است که «هلوع» بودن را چگونه مدیریت کنیم، که موضوع آیات بعدی است.
نتیجه:
نکات این بحث را از تفسیر نور بیان می کنیم.
1- نشانه حریص بودن دو چیز است: جَزَع به هنگام سختى و بُخل به هنگام کامیابى.
2- ریشه بسیارى از ناهنجارىها، حرص و بخل است.
3- انسان بسیار کم ظرفیّت است، با تماس با سختى فریاد مىزند و بخل مىورزد.
4- راه نجات از اخلاق ناپسند، مداومت به نماز است.
5- طبع مادّى انسان به سوى حرص و بخل میل دارد و نماز و یاد خدا آن را مهار مىکند.
6- انسان بدون نماز مضطرب است.
7- آثار نماز در گرو مداومت بر آن است.
پی نوشت:
«1».معارج/ سوره۷۰، آیات۱۹-۲۴. )
«2».تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص339
«3». تین، 4.
«4». مؤمنون، 14.
«5». یوسف، 53.
«6». نازعات، 40.
«7». تفسیر نورالثقلین.
«8». غررالحکم.
«9»تفسیر نور جلد 10 - صفحه 217
«10».الجعفریات (الأشعثیات)، ص۲۱۱؛ دعائم الإسلام، ج۱، ص۲۱۷
«11».الکافی، ج۱، ص۴۶
«12».المیزان، ج۲۰، ص۱۴
«13».حجر/۲۸-۲۹
پی نوشت :
https://wiki.ahlolbait.com/
https://fa.wikifeqh.ir/
https://yekaye.ir/al-maaarij-19-70/
* این مقاله در تاریخ 1401/10/29 بروز رسانی شده است
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}